کلوپ مسخره بازی کلوپ مسخره بازی
| ||
|
عاغا با بچه محلا نشسته بودیم که یکی طز داد با ماشی بریم دور دور........ جاتون خالی سوار ماشین شدیم صدای ضبطو تا ته زیاد کردیمو انداختیم اتوبان لایی بازی.... داشتیم لایی میکشیدیم که یهووووووو بچه های زحمت کش نامحسوس جلومونو گرفتن.... افسره گفت:لایی که میکشی...تو ماشین که میرقصی.... سرعتتم که از120 پایین نمیاد... گواهی نامت 6 ماه ضبط میشه ماشینتم 3 ماه میخوابه تا آدم شی... عاغا من که راهی نداشتم با عصبانیت بهش گفتم:میدونی من کیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دمشون گرم بچه ها ام جو دادن گفتن :عارههه میدونی این کیه؟ عاغا منو میگی جو گرفت گفتم:میخوای درجه هاتو بدم بکنن؟؟؟؟؟ باز بچه ها جو دادن گفتن:بیا بریممم بیخیال گناه داره این کارو نکن باهاش.... زنو بچه داره...بزار یه لقمه کارکنه و بعد بچه ها با دست از پشته من ب پلیس اشاره میکردن که بره..... عاغا یهو رنگ پلیسه پرید... با ترسو لرز پرسید :ببخشید نشناختمتون شما؟... عاغا منم رفتم با دست یکی کوبوندم روماشین پلیس.... آروم سرمو چرخوندم یه نیگا چپ به پلیسه کردم... گفتم:من ییییییییییییه پررررندم آرزووو دارم/کنارم باشی.............. دمشون گرم بچه ها هم همکاری کردن دست زدن ! هیچی دیگه گواهی ناممو سوارخ کردبی شششششرف ماشینمم برد!! لایک یادت نره:)) مردی ایرانی در زندگی خویش به پوچی رسید، لذا تصمیم به خودکشی گرفت. بالای صخره ای نوک تیز ایستاد و دور گردن خود طناب بزرگی بست. سمت دیگر طناب را به تخته سنگی بزرگ گره زد. مقداری سم نوشید و لباس خود را به آتش کشید. بلافاصله به سمت پایین پرید و در همان لحظه با هفت تیر به سوی خود شلیک کرد. گلوله به خطا رفت و طناب بالای سرش را برید. او که از خطر حلق آویز شدن جان سالم به در برده بود، به داخل آب سقوط کرد. آب شعله های آتش را خاموش کرد و استفراغ سم را از بدنش خارج ساخت. توسط یک ماهیگیری از آب خارج و به بیمارستان منتقل شد ولی متاسفانه به دلیل کمبود امکانات لازم در بیمارستان جان باخت
کثافتم خودتونید لایک یادت نره:)) مردی که 3 تا خر خود را گم كرده بود، وارد مسجد شد و به ملا گفت: موضوع را اعلام کند تا اگر خر او را یافتند، اطلاع دهند. ملا گفت: چه كسي از مال دنیا بدش می آيد ؟ یک نفر گفت: من. ملا گفت: چه کسی از صورت زیبا بدش می آيد ؟ یک نفر ديگر گفت: من. ملا پرسید: چه کسی از صوت و آواز دلنشین بدش می آيد ؟ يك نفر گفت: من. ملا به مرد گفت: این 3 خرت را بردار و برو ! لایک یادت نره:)) بچه ها امروز دیگه بد حالم بده تا الان هیچی نگفتم گفتم بزا این چند ماهو تو مسخره بازی بگزرونم ولی امروز اصن بد حالم بده گفتم بزا ب شمام بگم چون نمیخوام تو صفحه اصلی باشه گذاشتم تو ادامه مطلب شایید بعضیا دوست نداشته باشن ببین کسای که میخوان بدونن چم شده برن ادامه مطلب لایک یادت نره:))ادامه مطلب ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺮﺥ ﺩﺭﺷﮑﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ. ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﺒﺪﻝ ﺷﺨﺼﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺗﻮﭘﺨﺎﻧﺎﻩ ﻭ ﯾﮏ ﺩﺭﺷﮑﻪ ﭼﯽ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﭼـﻘـﺪﺭ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ ﺗﺎ ﺷﻤﯿﺮﺍﻥ ﺑﺮﯼ؟ ﺩﺭﺷﮑﻪ ﭼﯽﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﻃﺮﻓﺶ ﮐﯿﺴﺖ ، ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﻣﺎ ﺑﺎ ﻧﺮﺥ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿم ...!!!
ادامه متلب لدفن لایک یادت نره:))ادامه مطلب ﭘﺸﺖ ﭼﺮﺍﻍ ﻗﺮﻣﺰ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺎﻧﻮﻣﯽ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﺪﯾﻢ؟؟؟ ﮔﻔﺖ : ﺷﺮﻁ ﭼﯽ؟؟؟ ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﺎﯼ ﻭ ﻗﻠﯿﻮﻥ ﻫﺮﮐﯽ ﺑﺎﺧﺖ ... ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﻁ ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﺍﻣﺎ ﺍﮔﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺧﺘﯽ ... ﺧﯿﻠﯽ ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺷﺪﻡ ... ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻡ 170ﺗﺎ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻢ، سپر به سپر ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ ﺍﻵﻧﻢ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﯽ ﮔﺎﺯ ﻣﯿﺪﻩ یکی بیاد اینو جمع کنه ببره!؟ لایک یادت نره:))طرف با سرعت میرونده یه کبوترو زیر کرده عذاب وجدان گرفته تو فیسبوک نوشته چیکار کنم صدقه بدم؟ باید میاوردمش خونه ؟ -مجازاتت اینه که دو هزار تا کفترو وادار کنی با هم رو سرت برینن. -باید میوردی خونه باهاش ته چین کفتر درست میکردی -حداقل برو مراسمش شرکت کن قاتل -امیدوارم خونواده کفتره بیان بالا سر ماشینت لونه کنن -اول بگو نر بود یا ماده میخوام دیه حساب کنم؟ :| -من میاوردم خونه کباب میکردم میخوردم. لایک یادت نره:)) ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩﻯ ، ﺯﻧﻰ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ! ﻣﺮﺩ ، ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺯﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ، ﺯﻥ : ﺑﻠﻪ !
ژاپن: به شدت مطالعه می کند و برای تفریح ربات می سازد! مصر: درس می خواند و هر از گاهی بر علیه حسنی مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می شکند!
برید ادامه متلب برا بغیش لایک یادت نره:)) ادامه مطلب ﺳﺮﮐﻼﺱ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﻓﻠﺴﻔﻪ فقط ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻮ ﮐﻼﺳﺶ ﺭﺍﻡ ﻧﺪﺍﺩ خر لایک یادت نره:)) يه روز تو تاكسي نشسته بودم يه دختره هم كنارم نشسته بود پرستات آقا لایک یادت نره:)) حموم رفتن دخترا:
حموم رفتن پسرا در ادامه متلب . . لایک یادت نره:))ادامه مطلب می گن زمانای قدیم یه روز ۳ تا پسر بچه میرن پیش ملا نصرالدین میگن شوهر: سلام، من Log in کردم. زن: لباسی رو که صبح بهت گفتم خریدی؟ شوهر: Bad command or File name زن: ولی من صبح بهت تاکید کرده بودم
شوهر: Syntax Error, Abort, Retry, Cancel زن: خوب حقوقتو چیکار کردی؟ شوهر: File in Use, Read only, Try after some Time زن: پس حداقل کارت عابر بانکتو بده به من. شوهر: Sharing Violation, Access Denied زن: می دونی، ازدواج با تو واقعا یک تصمیم اشتباه بود. شوهر: Data Type Mismatch زن: تو یک موجود بدرد نخور هستی. شوهر: By Default زن: پس حداقل بیا بریم بیرون یه چیزی بخوریم. شوهر: Hard Disk Full
زن: ببینم میتونی بگی نقش من تو زندگی تو چیه؟ شوهر: Unknown Virus Detected زن: خب مادرم چی؟ شوهر: Unrecoverable Error زن: و رابطه تو با رئیست؟
شوهر: The only User with Write Permission زن: تو اصلا منو بیشتر دوست داری یا کامپیوترتو؟ شوهر: Too Many Parameters زن: خوب پس منم میرم خونه بابام. شوهر: Program Performed Illegal Operation, It will be Closed زن: خوب گوشاتو بازکن، من دیگه بر نمیگردم! شوهر: Close all Programs and Logout for another User زن: می دونی، صحبت کردن باتو فایده نداره، من رفتم. شوهر: Its now Safe to Turn off your Computer
لایک یادت نره:)) آوردند روزی شیخ و مریدان در کوهستان سفر میکردندی و به ریل قطار ریسدندی که ریزش کوه آن را به بند اورده بود. ناگهان صدای قطار از دور شنیده شد. شیخ فریاد زد که جامه هارا بدرید و اتش زنید که بدجور این داستان را شنیده ام!!! و در حالی که جامه ها را آتش میزدند فریاد میکشیدند و به سمت قطار حرکت میکردند، مریدی گفت: یا شیخ نباید دستمان را در سوراخی فرو بکردندی؟ شیخ گفت: نه حیف نان آن یک داستان دیگر است (خاک تو مخت) راننده قطار که از دور گروهی را دید لخت که فریاد میزنند فکر کرد که به دزدان زمین سومالی برخورد کرده!! و تخت گاز داد و قطار به سرعت به کوه خورد و همه سرنشینان جان به جان آفرین مردند! شیخ و مریدان ایستادند شیخ رو به بقیه کرد و گقت: قاعدتا نباید اینگونه میشد؟!؟! پس به پخمه ای رو کرد و گفت: احمق تو چرا لباست را در نیاوردندی و اتش نزدندی؟
پخمه گفت: آخر الآن سر ظهر است گفتم شاید همینطوری هم مارا ببینند و نیازی نباشد که ... !
ﯾﻪ ﺩﻭﺱ دخترم ﻧﺪﺍرم روند توليد و نامگذاري و رشد خودرو صد در صد ايراني ساخت كارخانه سايپا با همكاري اوليه ٢٥ سال قبل آمریکا و ناسا را دارد و در این راستا در سال های آتی شاهد ﺁﻗﺎ ﻣﺎ ﺑﻌﺪ شونصد ﺩﻫﻪ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ،
من دوست وحید هستم ؛ متاسفانه وحید امروز به علت یک سانحه دلخراش رانندگی از بینمون رفت
توضیحات بیشتر در ادامه مطلب
لایک یادت نره:)) ادامه مطلب ﺑﻪ ﯾﮏ ﺩﻭﺱ دختر ﺑﺎ ﺷﺮﺍﯾﻂ زیر ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪﯾﻢ ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺷﺪﻡ ﺟﺪﯼ ﻫﺴﺘﯿﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺗﻮﻥ ﭘﯽ ﺍﻡ میدم لایک یادت نره:))اگه کسی جنبه نداره نگه لطفن حوصله ندارم :| ﺍﻭﻟﯽ ﻣﺎﻩ ﺗﻮﻟﺪﺗﻮﻧﻪ ﻭ ﺍﻋﺪﺍﺩ ﻫﻢ ﺭﻭﺯ روزی مریدان نزد شیخ رفتند و از او پرسیدند: خود را به زمین کوبیدندی، فغان کشان به رشته کوهای آلپ پناه بردندی!! لایک یادت نره:))امروز تو تاکسی من و رفیقم صندلی عقب نشسته بودیم یه دختر خوشگلم نشسته بود جلو پیش راننده تاکسی بعد دختره خواست پیاده شه دستشو بُرد تو کیفش که کرایه رو حساب کنه این رفیق بزمجه ای ماهم گفت مهمون ما باش خانومی دیدم از تو کیفش یه برگه در آورد داد به راننده تاکسی و گفت : ""بابایی این لیست خرید مامانه تا عصر براش بخر"" قیافه ی من در اون لحظه : قیافه ای روفیقم در اون لحظه خاست جمعش کنه به راننده تاکسی گفت : ماشالا چقد شبیه شما بودن این خانوم... دخترتونه ؟؟؟ گفت : الکی خودشیرینی نکن الان یه "مهمون ما باش خانومی" بهت نشون میدم که تو عمرت ندیده باشی منم ترجیه دادم در این لحظه از ماشین پیاده شم ساعت ۸ صبح همراه اول میخواد میلیونرم کنه یک مرد ۸۰ ساله میره پیش دکترش برای چک آپ. دکتر ازش در مورد وضعیت فعلیش می پرسه و پیرمرد با غرور جواب میده : هیچوقت به این خوبی نبودم. حالا باردار شده و کم کم داره موقع زایمانش میرسه .. .. ادامه متلب لایک یادت نره:))ادامه مطلب یه برنامه ایرانی برای گوشیم دانلود کردم که وقتی موبایل کامل شارژ میشه بهت خبر میده ... مام اینو نصب کردیم روگوشی و شب زدیمش به شارژ و گرفتیم خوابیدیم ... رفقایی که شما باشین ساعت ۳ نصفه شب یهو دیدیم صدای فریاد یکی میاد میگه:
پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر». با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند : پدر عزیزم، . ادامه متلب لتفن ادامه مطلب شده دلت بگیره و نتونی گریه کنی؟؟؟؟؟ نه اینکه تو یه جای شلوغ باشیا نه غرورت نزاره گریه کنی بت بگه باید قوی باشی ازاون طرف قلبت ک داره زیراون همه فشار میترکه بگه گوره بابای قوی بودن بزن زیره گریه لامصب خالی کن خودتو میدونی این جور موقع ها باید چیکارکنی؟ . . . باید خودتو ب یه روانشناس نشون بدی چون نه قلب میتونه حرف بزنه نه غرور اوضات خیلی خرابه عمو بدوووو برو دکتر لایک یادت نره:)) گلایه های یک پسر از دخترا : اخه ادم چی بهشون بگه خاک بر سرا ابروی همه رو بردن لایک یادت نره:))ای کسانی که در "کلوپ مسخره بازی " به سر برده ولی هیچ عکس العمل حیاتی اعم از لایک ، کامنت و.. بروز نمی دهید ! . . ١٠ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ... . . .
مورد داشتیم دختره با شوهرش مشکل داشته رفته ﭘﯿﺶ ﻣﺸﺎﻭﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ خانوﻡ ﻣﺸﺎﻭﺭ ﮔﻔﺖ: طرف ﻫﻢ ﺑﺎ ﻋﺸﻘش ﻗﺮﺍﺭ گذاشته و ﺍﻻﻥ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﺴﺖ شوهرش باهاش ﻗﻬﺮ ﮐﺮﺩﻩ و از خونه ﺭﻓﺘﻪ، ░▒▓ من در سوئدی زندگی میکنم و میخوام با دختر دایی خود ازدواج کنم. ایشون از من ٧ سال کوچکتر هست, و ایران زندگی میکند. من هچ حساسی به ایشون ندارم مادرم خیلی اسرار داره کی من با دختر دایی ازدواج کنم به نظاره شما مشکلی ایجاد نمیکنه در آینده؟ و در ضم من فقط یک بار دختر دایی خود را دیدم ▓▒░
کامنت های ملت غیور
دوشنبه ای 5شنبه ی شب جمعه ای یا از این دری وریا باشه لایک یادت نره:)) طرف پست گذاشته: دارم گوشیمو عوض میکنم هیچ راهی وجود نداره که لاینم با چتام نپره؟؟؟
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺧﺎﻧﻮﻣﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪﺍﯼ ﻧﻮﺷﺖ : تحقيق ميكنن ببينن آدمهاى كشورهاى مختلف وقتى توى خونه تنها ميشن چيكار ميكنن!!...:
!آلودگی ویروسی اطلاع رسانی فوری این خبر ب مردم ایران را دارد. از طریق مجاری تنفسی مستقیما وارد کبد شده و میتواند طی چند ساعت فرد را از پای در آورد. ویروس پاکوراقدرت انتشار بالایی داشته و اکنون در تهران نیز چندین نمونه مشاهده شده. بنابراین در صورت قرارگیری در محل های عمومی حتما از ماسک فیلتر دار استفاده شود. هدف هموطنان عزیز از انتشار چنین شایعاتی چیه...؟ پاکورا یه غذای هندیه و مجاری تنفسی هم ب کبد راه نداره... ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﻦ ﺍﻋﻼﻡ ﻛﺮﺩﻥ ﻓﻌﻼ ﺷﻴﺮ ﭘﺮﭼﺮﺏ ﻧﺨﺮﻳﺪ ﺗﻮﺵ ﺭﻭﻏﻦ ﻧﺒﺎﺗﯽ ﭘﻴﺪﺍ یه خانوم هم نداریم .... بعدم با دمپایی ابری خیس بزنم تو دهنش بگم : قوانین عجیب کشورها اینکه از تمام وزارت های کشور مجوز بگیری مستقیم به ارتش ملحق میشوی مگر اینکه پلیس باشی فقط نصف قیمت ماشین را پرداخت می کنید، نصف دیگر آن را دولت پرداخت میکند می توانی سر کلاس حضور پیدا نکنی
بگذریم زیاد نمیشه گفتشون لایک یادت نره:)) * دو تا خانم تو محل کارشون داشتند با هم صحبت می کردند ... سه دقیقه شام خورد و بعد از دو دقیقه رفت تو رخت خواب و خوابش برد. به تو چه جوری گذشت ؟ که تا من یه دوش می گیرم تو هم لباساتو عوض کن بریم بیرون شام. شام رو که خوردیم تا خونه پیاده برگشتیم و وقتی رسیدم منزل شوهرم خونه رو با روشن کردن شمع رویایی کرد. شام رو خوردم و بعدش رفتم خوابیدم. داستان تو چه جوری بود ؟ چون صورت حسابشو پرداخت نکرده بودم بنابراین مجبور شدیم بریم بیرون شام بخوریم. شام هم بیش از اندازه گرون تموم شد و مجبور شدیم تا خونه پیاده برگردیم. وقتی رسیدم خونه یادم افتاد که برق نداریم و مجبور شدم چند تا شمع روشن کنم ...
نتیجه ای که گرفتیدو بیان کنید لایک یادت نره:)) ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﮐﺎﻣﻼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ... در مصر باستان،مردم مشغول عبادت بودند که فرعون مصر وارد شد و تمامی حاضرین به خاک افتاده و تعظیم کردند به جز یک نفر که با لبخند گوشه ای ایستاده و دیگران را تماشا میکرد. کیست آن گستاخ که جرئت نموده ما را ندید انگار؟
او ادمین کلوپ مسخره بازی است و به گنده تر از شما هم باج نمیدهد. متن خوشامدگويي جديد در هواپيماهاي ايران
با سلام و صلوات به روح تمام مسافرين عزيز . هواپيماي جمهوري اسلامي ايران خوشامد مي گوييم . لقاء به خود برما قراردادي و سرعت آن فزون كن . مقصد ما به احتمال 99% بهشت موعود و احتمالأ 1% مقصدي كه بر روي بليط درج شده مي باشد. گروه پروازي بد اخلاق؛ سفري خوش براي شما آرزمند است. ننموده و آخرين سيگار زندگيتان را به خوشي دود نماييد. شما آويزان خواهد شد كه شما قبل از آن رايحه خوش ملايك را احساس خواهيد كرد. در جلو، دو در كنارين و يك درب عقب مي باشد كه چندين سال است اهرم هاي آن كار نمي كند. آسمان هفتم بوده و هواي بهشت بسيار عالي است. امروز یه دختره تو خیابون بد پیچید جلوم بهش گفتم چه گوهی میخوری؟ گفت گوهه تو رو میخورم! گفتم گوهه منو؟! گفت نخیرم من فقط گوهه خودمو میخورم!!! گفتم خوب یه چیز دیگه بخور گفت دوست دارم گوه بخورم به تو هم هیچ ربطی نداره ! بعدشم دوباره به رانندگی گوهش ادامه داد... یه مقدار رفت جلو تر داشت میزد به یه مرده مرده بهش گفت چه گوهی میخوری؟ منم سریع رفتم گفتم گوهه منو میخوره دختره گفت الان زنگ میزنم 110 بیاد گوهت کنه! بعد یارو گفت ااا زرنگی بیاد گوهش کنه که تو بخوریش؟! اصا یه وضی بودااااااا لایک یادت نره:)) |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |